معرفی رمان بادیگارد:
[align=right]
رمان بادیگارد داستان دختری را روایت می کند که به خاطر شغل پدرش مجبور است بادیگارد
همیشه همراهش باشد ولی او با پدرش لجبازی می کند و بادیگارد ها را فراری می دهد و
فکر می کند که می تواند از خودش دفاع کند.
خلاصه ای از کتاب:
آروم کلید رو توی قفل چرخوندم و درو یواش باز کردم. همه جا تاریک بود
احتمالا همه خوابیده بودن. کفشامو در آوردم و پاورچین پاورچین رفتم سمت
پله. همین که پامو روی اولین پله گذاشتم چراغ هال روشن