من قبلا خیلی از رفتن آدما میترسیدم، همیشه حاضر بودم هر کاری کنم تا راضیشون کنم کنارم بمونن، اصلا هم فرقی نمیکرد حق با من بوده یا اونا، فقط میخواستم بمونن، از تنهایی میترسیدم، اما بعدا فهمیدم، یه سری آدما فقط تنهاییمو بیشتر میکردن، آدمایی که ترس از دست دادنشونو میندازن تو جونت، و بلدن کاری کنن که انگار محتاجشونی، یاد گرفتم باید راه و برای بعضی آدما باز گذاشت حتی اگه به قیمت تنها موندنت تموم شه.
حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛
رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها داراییِ من هستی؛
بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم؛
برای خودت وقت بگذار، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر، نگذار احساس تنهایی کنی، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد...
مطمئن باش،
هرگز کسی دلسوزتر از تو
نسبت به تو پیدا نخواهد شد…
نششته بود کنارم
تو چشام زل زده بود
گفت اخرین حرفمو بهت میزنم بعد میرم
لبخند تلخی زد
گفت زندگی رو جدی نگیر مخصوصا ادم ها رو
تشخیص فیک و اصل سخته ..ها
حرف ها باد هواست نکنه خام بشی...
نفس عمیقی کشید به نقطه ای خیره شد
ادامه داد:
بخشنده نباش با ادم هایی که حرف هایشان دروغی بیش نیست
اذیت می کنند ، عذابت می دهند ، با حرف هایشان قلب و روحت زخمی میکنند
ارامش را از تک تک سلول هایت میگیرند
به کرمش قسم بهت قول میدهم
به راحتی جایگزینت می کنند!
با جایگزینت به راحتی ادامه می دهند
یادت نره ها بخشش این ادم ها خیانت به خودته
بهترین قاضی خداست بسپار به خودش
لبخندی زدم و گفتم
ادم ها با یه سری از حرکات و حرف ها از چشم همدیگه میفتن
یا برای هم خیلی عمیق عمیق می مونن یا خیلی عمیق تموم میشن
من مدت هاست با فهم حقیقت ها
از دیار این ادم ها کوچ کرده ام
سفرمان به سلامت
2023/04/04، 11:05:04 (آخرین ویرایش: 2023/04/04، 11:07:27، توسط Emir.)
اگر دیداری هم نباشد حتی اگر لمسی هم نباشد... بی دلیل برای بعضی ها همیشه جایی در دل هایمان هست... گرچه همانند پرنده بی پناهی زمان حال بدیشان به آشیانه تو فرود آمدند و زمان بهبود بالهایشان از سرزمین محبتت کوچ کردند